محکوم به ...
داشتم فکر میکردم چه نوع محکومیتهایی داریم ...
محکومیت قضایی، محکومیت کیفری، محکومیت حقوقی، محکومیت مدنی، محکومیت عرفی، محکومیت دینی، محکومیت تاریخی ...
و به چه چیزهایی محکوم میشویم ...
به پرداخت پول، به حبس، به تبعید، به ممنوعالملاقات شدن، یا ممنوعالقلم شدن یا ...
یا محکوم به پاسخگو بودن، مسئول بودن، محکوم به آنچه باید انجام دهیم انجام دهیم و ...
... نمیدانم کسی تا به حال حس کرده است محکوم به متفاوت بودن شده است یا نه ... ژرفترین و دردناکترین مصیبتی است که امیدوارم هیچگاه برای دوستانتان پیش نیاید। حتی محکوم به معمولی بودن نیز هرچند سخت است ولی باز به مراتب قابل تحمل تر از آن است! یعنی برخلاف عادت تقریبا همه چیز بودن। مثلا اگر همه خواب باشند تو اجازه نداشته باشی بخوابی و اگر همه از خیابان رفت و آمد میکنند تو باید از کوچهی آشتیکنان بیایی و بروی و اگر همه اعتراض میکنند تو حق اعتراض نداری و اگر همهی آنهایی که اعتراض میکنند اعتراضشان به جایی نمیرسد تو محکوم به اعتراض کردن تا رسیدن به نتیجه باشی... و اگر همه اول بچهاند و بعد پیر میشوند تو باید اول پیر باشی و بعد بچه شوی ... و اگر همه میخندند تو نباید بخندی یا وقتی بخندی که دیگر هیچ کس نمیخندد ... اگر همه مشغول کاروباری هستند که کمابیش شیوهاش را میدانند تو یا باید فارغ از کار باشی یا باید کاری را به انجام برسانی که تا حالا هیچ سابقهای نداشته است: اولین معلم و اولین شاگردش خودت هستی!
... راستش را بگویم از اول به چیزی دیگری به جز انواع محکومیت فکر میکردم।
محکومیت قضایی، محکومیت کیفری، محکومیت حقوقی، محکومیت مدنی، محکومیت عرفی، محکومیت دینی، محکومیت تاریخی ...
و به چه چیزهایی محکوم میشویم ...
به پرداخت پول، به حبس، به تبعید، به ممنوعالملاقات شدن، یا ممنوعالقلم شدن یا ...
یا محکوم به پاسخگو بودن، مسئول بودن، محکوم به آنچه باید انجام دهیم انجام دهیم و ...
... نمیدانم کسی تا به حال حس کرده است محکوم به متفاوت بودن شده است یا نه ... ژرفترین و دردناکترین مصیبتی است که امیدوارم هیچگاه برای دوستانتان پیش نیاید। حتی محکوم به معمولی بودن نیز هرچند سخت است ولی باز به مراتب قابل تحمل تر از آن است! یعنی برخلاف عادت تقریبا همه چیز بودن। مثلا اگر همه خواب باشند تو اجازه نداشته باشی بخوابی و اگر همه از خیابان رفت و آمد میکنند تو باید از کوچهی آشتیکنان بیایی و بروی و اگر همه اعتراض میکنند تو حق اعتراض نداری و اگر همهی آنهایی که اعتراض میکنند اعتراضشان به جایی نمیرسد تو محکوم به اعتراض کردن تا رسیدن به نتیجه باشی... و اگر همه اول بچهاند و بعد پیر میشوند تو باید اول پیر باشی و بعد بچه شوی ... و اگر همه میخندند تو نباید بخندی یا وقتی بخندی که دیگر هیچ کس نمیخندد ... اگر همه مشغول کاروباری هستند که کمابیش شیوهاش را میدانند تو یا باید فارغ از کار باشی یا باید کاری را به انجام برسانی که تا حالا هیچ سابقهای نداشته است: اولین معلم و اولین شاگردش خودت هستی!
... راستش را بگویم از اول به چیزی دیگری به جز انواع محکومیت فکر میکردم।
1 نظر
قبول اما فكر كنم يك مقدارش بدشانسي است و يك مقدارش به خاطر متفاوت فكر كردن و برخورد كردن خود شما. آدمهاي ديگر اين قدر حساس نيستند و از همه اين گرفتاريهاي مسخره دنيوي اگر هم اخم كنند يا رنج بكشند به مرحله تامل فلسفي نميرسند فوقش كمي آسمان ريسمان بافتن در مورد جهان سومي هستيم ديگر، ايران است ديگر و...
ارسال یک نظر