بوي بهار

اوضاع سياسي مملكت هنوز فرقي نكرده. همه چيز در قبضه اصول‌گرايان است، گراني روز به روز بيشتر مي‌شود و فضاي حرف زدن و كار كردن تنگ‌تر. به عنوان حسن ختام و هر دم از اين باغ بري مي‌رسد؛ صدا و سيما در برابر زمزمه تحريم، برنامه « تحريم، تهديد يا فرصت» را نمايش مي‌دهد. با اين اوصاف، نبايد بعد از پست روزشماري پايان دوران رياست جمهوري احمدي نژاد، چيز ديگري مي‌نوشتم.
اما انسان به اميد زنده است و با اين حال و هواي بهاري و ديدن ياس‌هاي زرد در گوشه و كنار، نمي‌شود نااميد بود و امسال هم به روال هر سال به پاي صندوق‌هاي راي مي‌روم و چون يقين دارم راه حل اصلي مشكلات، تحقق جامعه مدني است، به اصلاح‌طلبان راي مي‌دهم. .
هر چند اين روزها همه از اصلاح طلبي دم مي‌زنند.

مملكت معظم ما

قانون بودجه 1387 به تصويب رسيد اما من هنوز در حال و هواي بودجه‌ام. اين روزها مشغول خواندن كتاب «آسيب شناسي ماليه عمومي» نوشته محمد كاظم انبار لويي بودم. كتاب مجموعه‌اي از يادداشت‌هاي هفتگي است كه در سال 85 در روزنامه منتشر مي‌شده. خواندن اين كتاب دود از كله ام بلند كرد و به خاطر تاثير زيان‌بار بر فشار خون چند باري زمين گذاشتمش.
فكر كنيد در اين كشور، درآمد نفت و حساب صندوق ذخيره ارزي و ميزان يارانه بنزين مشخص نيست. يعني حساب و كتاب دقيق ندارد. بگذريم كه در فرآيند تصويب بودجه هم، اعتباراتي به تصويب مي‌رسد كه كارشناسي شده نيست. از طرفي هيچ تضميني هم نيست كه اعتبارات تخصيص يافته درست هزينه شود چون بر فرض كه بازرسان ديوان محاسبات كشور، تخلفي را شناسايي كنند، قوه قضاييه مي‌تواند (برخلاف قانون)راي آنان را باطل اعلام ‌كند.
و فكر كنيد كه كل اين وضعيت شير تو شير هيچ ربطي به دولت احمدي‌ نژاد و خاتمي ندارد و مسبوق به سال‌ها قبل است.(هر چند آقاي انبار لويي هر جا توانسته به دولت اصلاحات كنايه زده)
بعد از خواندن اين كتاب، مطمئن شدم اين حرف كه «سر پا ماندن اين مملكت معظم، كار امام زمان است» لطيفه نيست بلكه حقيقت محض است.