مهاجرت نخبگان
مهاجرت گسترده متخصصان و صاحبنظران كشورهاي در حال توسعه به كشورهاي توسعهيافته اولينبار در دهه1960 مورد توجه قرار گرفت و از دهه چهل شمسي در ايران بهعنوان يك آسيب اجتماعي مطرح و از آن به عنوان فرار مغزها ياد شد. در ارتباط با اين پديده تعاريف مختلفي ارائه شده است از آن جمله در دايرهالمعارف بريتانيكا در تعريف فرار مغزها آمده است: «مهاجرت افراد تحصيلكرده يا متخصص از يك كشور يا بخش اقتصادي به كشور يا بخش اقتصادي ديگري كه داراي پرداختهاي بهتر يا شرايط زندگي مناسبتري باشد».
بهطور كلي عواملي كه موجب مهاجرت متخصصان و افراد تحصيلكرده از يك كشور به كشور ديگر ميشوند (بخصوص در كشورهاي جهان سوم) را ميتوان در قالب عوامل داخلي و خارجي دستهبندي كرد.
2-1. عوامل داخلي
الف) انگيزههاي اقتصادي؛ وضعيت اقتصادي بيثبات همراه با نرخ بيكاري بالا، تورم شديد، بهرهوري پايين و دخالت و كنترل زياد دولت بر اقتصاد از جمله مشكلات اقتصادي هستند كه زمينههاي خروج و مهاجرت متخصصان و افراد تحصيل كرده را فراهم ميآورد.
ب). انگيزه سياسي؛ تأثير مسائل و مشكلات سياسي بر پديده فرار مغزها و خروج تحصيلكردگان از كشورهاي جهان سوم را ميتوان از ابعاد مختلفي مورد بررسي قرار داد. از جمله نااميدي از تغيير اوضاع سياسي، حاكميت فضاي سياسي بر ادارات دولتي و اكثر فعاليتهاي اقتصادي، اجتماعي و اجبار در انطباق نظر تخصصي به نظرات مراجع قدرت و بسته بودن فضا براي نوآوري و پيشرفت. چنين وضعيتي به اين ميانجامد كه يك متخصص اگر كار خود را دوست دارد، به خارج مهاجرت كند و اگر در داخل كشور ميماند يا امكان مهاجرت ندارد، انگيزهاي براي تلاش نداشته باشد.
ج) انگيزههاي اجتماعي ؛ برخي از دلايل گسترش مهاجرت نخبگان را ميتوان در بين علل و عوامل اجتماعي جستجو نمود. اين عوامل طيف گستردهاي از مسائل اجتماعي را در بر ميگيرد كه شايد هيچ كدام به تنهايي اهميت چنداني نداشته باشد اما در كنار ساير مسائل سياسي و اقتصادي، انگيزه مهاجرت را تقويت ميكنند مانند نداشتن جايگاه و موقعيت اجتماعي متخصصان و تحصيلكردگان. در كنار آن بايد به اين نكته اشاره كرد كه مهاجرت نخبگان داراي تأثير خود تقويتكننده است و ميتواند در ميان تحصيلكردگان تبديل به مد شود.
د) انگيزههاي علمي؛ اين نوع انگيزه به دو صورت بر پديده فرار مغزها تأثير ميگذارد:
1- پيشنهاد بورسيه تحصيل در دانشگاههاي معتبر: جوانان نخبهاي كه رتبههاي اول آزمون ورودي دانشگاه را كسب ميكنند و افرادي كه در المپيادهاي علمي جهاني رتبههاي بالا را به دست ميآورند معمولاً در موقعيتي قرار ميگيرند كه امكان انتخاب تحصيل در دانشگاهها و مراكز علمي معتبر جهاني را در قالب پيشنهاد بورسيه به دست ميآورند و آن چه مسلم است اكثريت قريب به اتفاق آنها تحصيل در قطبهاي علمي دنيا در كشورهاي آمريكا و اروپا را برميگزينند.
2- عدم امكان استفاده از تخصص علمي: تعدادي از فارغالتحصيلان درمييابند كه به دلايل متعددي كه در تمامي كشورهاي در حال توسعه وجود دارد (مانند عدم ظرفيت فني و علمي) امكان استفاده از تخصص يا امكان ادامه تحقيقاتشان در داخل كشورشان وجود ندارد. به علاوه مشكلات ديگري مانند سيستم بهشدت بوروكراتيك حاكم بر برخي كشورها و عدم رعايت حقوق مالكيت معنوي افراد و... موانع جديدي بر سر راه اين افراد قرار ميدهد و آنها را ترغيب ميكند كه براي ادامه كار خود در موقعيتي بهتر و مناسبتر از كشورشان مهاجرت كنند
.
3-1. زمينهها و عوامل خارجي
در كنار عوامل دافعهاي مذكور در بالا، در كشورهاي توسعه يافته عوامل كششي و جاذبهاي وجود دارند كه تحصيلكردگان كشورهاي در حال توسعه را به مهاجرت ترغيب ميكنند. از اين عوامل ميتوان به موارد زير اشاره نمود:
الف) استقبال كشورهاي توسعه يافته از مهاجرين متخصص ؛ اكنون به همان اندازه كه كشورهاي توسعه يافته در مقابل مهاجرت افراد عادي از كشورهاي در حال توسعه مقاومت ميكنند، براي افراد متخصص و تحصيلكرده امكانات ويژه در نظر ميگيرند و آنها را به اين امر تشويق مينمايند. سهم اين مهاجرين در پيشرفتهاي علمي تكنولوژيكي و اقتصادي كشورهاي در حال توسعه غيرقابل انكار است و بخش قابل توجهي از نيروي كار متخصص مورد نياز سيستم آموزشي، آموزش عالي و مراكز تحقيقاتي اين كشورها از اين طريق تأمين ميگردد.
ب) آشنايي نيروي متخصص با زبان و فرهنگ كشورهاي غربي؛ بخش قابل توجهي از نيروي متخصص و تحصيلكرده در كشورهاي در حال توسعه را افرادي تشكيل ميدهند كه در يكي از كشورهاي پيشرفته تحصيل كرده و تا حد زيادي با زبان و فرهنگ آن كشور و امكانات موجود در آنها آشنايي دارند و در حقيقت آن كشور را بهعنوان وطن دوم خود فرض ميكنند و در هنگام مواجه با مشكلات موجود در كشور خود به راحتي ميتوانند به كشوري كه در آنجا به تحصيل يا تحقيق پرداختهاند مهاجرت نمايند.
ج) آگاهي و اطلاع نيروهاي متخصص و تحصيلكرده از فرصتهاي موجود در خارج؛ نيروهاي متخصص معمولاً از طرق مسافرتهاي كاري، حضور در سمينارها و گردهماييهاي بينالمللي، مكاتبه و ارتباط با همكاران خارجي، استفاده از منابع اطلاعاتي همچون مجلات واينترنت به راحتي ميتوانند فرصتهاي شغلي در خارج را شناسايي و با پيدا كردن يك جايگاه شغلي يا تحقيقاتي مناسب، اقدام به مهاجرت نمايند. اين درحالي است كه ساير اقشار جامعه چنين ارتباطات و اطلاعاتي را در اختيار ندارند.
د) اميد به آينده؛ يكي از مهمترين عوامل در مهاجرت متخصصين به كشورهاي توسعهيافته، انگيزه اميد به آينده و بهرهمندي از شرايط مطلوبتر زندگي براي خود و خانواده بهويژه فرزندان است.
منبع:آسيبشناسي پديده فرار مغزها، مؤسسه تحقيقات تدبير اقتصاد، 1382.
0 نظر
ارسال یک نظر